سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 87 آذر 21

Ay como extraٌo

De la forma que acaricias mi cuerpo

Ay como te siento por dentro!

Ay como extraٌo

Aquel amor de dos seres humanos

Y mil locuras que inventamos

Ay como extraٌo

Tus gestos tus complejos tus manias

Tu sabes que yo siempre te entendia

Ay como extraٌo

Cuando me preguntas si te quiero

Y yo te digo:

Contigo yo me siento como el sol en el cielo

Contigo el universo me parece pequeٌo

Contigo hasta la calma se convierte en deseo

Contigo me doy cuenta de la suerte que tengo

Contigo los minutos se separan del tiempo

Contigo hasta lo malo se convierte en lo bueno

Contigo yo me siento como el sol en el cielo

Contigo el universo me parece pequeٌo

Contigo hasta la calma se convierte en deseo

Contigo me doy cuenta de la suerte que tengo

Contigo los minutos se separan del tiempo

Contigo hasta lo malo se convierte en lo bueno

Ay como extraٌo

Tus ojos que iluminan mi vida

Con sus miradas encendidas

Ay como extraٌo

Estar contigo sin hacer nada

O contemplando madrugadas

Ay como extraٌo

Las cosas que al oido me decias

Tus labios eran poesia

Ay como extraٌo

Cuando me preguntas si te quiero

Y yo te digo:

Contigo yo me siento como el sol en el cielo

Contigo el universo me parece pequeٌo

Contigo hasta la calma se convierte en deseo

Contigo me doy cuenta de la suerte que tengo

Contigo los minutos se separan del tiempo

Contigo hasta lo malo se convierte en lo bueno

Ay como extraٌo

Cuando me preguntas si te quiero

Y yo te digo:

Contigo yo me siento como el sol en el cielo

Contigo el universo me parece pequeٌo

Contigo hasta la calma se convierte en deseo

Contigo me doy cuenta de la suerte que tengo

Contigo los minutos se separan del tiempo

Contigo hasta lo malo se convierte en lo bueno(2x)

 
**************************
**********************
******************

با تو
 

آه چطور از دست دادم

نوازش های تو بر بدنم رو

آه چطور تو رو درون خودم احساس کنم

آه چطور از دست دادم

عشقی رو که در وجود هر دوی ما بود

و هزاران ( نوع کارهای ) دیوانه واری که ما خلق میکردیم

 

آه چطور از دست دادم

اشارات تو رو ، پیچیدگی های تو رو ، عادات تو رو

تو میدونی که من همیشه درکت میکردم

آه چطور تو رو از دست دادم

وقتی از من میپرسی " اگه دوستت داشته باشم ؟ " ( چه احساسی بهت دست میده ؟ )

و من بهت میگم :

 

با تو من احساس میکنم که مثل خورشید توو آسمونم

با تو جهان کوچیک به نظر میرسه

با تو حتی سکون به علاقه تبدیل میشه

با تو همه ی خوشبختی ها به من بخشیده میشه

با تو دقایق از گذر زمان جدا میشن

با تو حتی ( همه ی ) بدیها به خوبی تبدیل میشن

 

با تو من احساس میکنم که مثل خورشید توو آسمونم

با تو جهان کوچیک به نظر میرسه

با تو حتی سکون به علاقه تبدیل میشه

با تو همه ی خوشبختی ها به من بخشیده میشه

با تو دقایق از گذر زمان جدا میشن

با تو حتی ( همه ی ) بدیها به خوبی تبدیل میشن

 

آه چطور از دست دادم

چشمای تو رو که زندگی من رو نورانی میکرد

آه چطور از ذست دادم

چیزهایی رو که توو گوشم زمزمه کردی

لبهای تو ترانه ساز بودند

آه چطور از دست دادم

وقتی از من میپرسی " اگه دوستت داشته باشم ؟ " ( چه احساسی بهت دست میده ؟ )



و من بهت میگم :

با تو من احساس میکنم که مثل خورشید توو آسمونم

با تو جهان کوچیک به نظر میرسه

با تو حتی سکون به علاقه تبدیل میشه

با تو همه ی خوشبختی ها به من بخشیده میشه

با تو دقایق از گذر زمان جدا میشن

با تو حتی ( همه ی ) بدیها به خوبی تبدیل میشن

 

آه چطور از دست دادم

وقتی از من میپرسی " اگه دوستت داشته باشم ؟ " ( چه احساسی بهت دست میده ؟ )

و من بهت میگم :

 

با تو من احساس میکنم که مثل خورشید توو آسمونم

با تو جهان کوچیک به نظر میرسه

با تو حتی سکون به علاقه تبدیل میشه

با تو همه ی خوشبختی ها به من بخشیده میشه

با تو دقایق از گذر زمان جدا میشن

با تو حتی ( همه ی ) بدیها به خوبی تبدیل میشن * 2


لیست کل یادداشت های این وبلاگ