سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 87 آذر 21

Lloro Por Ti

 

Te busque en el infinito


Y en las huellas de tus labios


En uno de tus cigarrillos


Esperando hasta el cansancio


Y tu me has echado al olvido


Y la suerte se me escapa en un suspiro


Y tu te me vas de las manos


Y la vida se me rompe en mil pedazos


Y yo


Lloro por t

Lloro por t


I So?ando que lo nuestro tiene alg?n remedio


Lloro por ti


Es que no hay forma de olvidarme de tus besos


Lloro por ti


Porque no dejo de pensar cu?nto te quiero


Loro por ti

 

Mariposa ilusionada


Con la luna reflejada en tu mirada


Te perd? en un laberinto


Fu? cautivo de tu amor, tu prisionero


Y tu has llenado el vacio


Un rincon donde tu boca fue mi alivio


Y tu te me vas de las manos


Y la vida se me rompe en mil pedazos


Y yo



Lloro por ti


So?ando que lo nuestro tiene algun remedio


Lloro por ti


Es que no hay forma de olvidarme de tus besos


Por que no dejo de pensar cuanto te quiero

 

Y es que no encuentro una salida


Una forma de curar estas heridas


Y yo



Lloro por ti


So?ando que lo nuestro tiene algun remedio


Lloro por ti


Es que no hay forma de olvidarme de tus besos


Lloro por ti


Por que no dejo de pensar cuanto te quiero


Lloro por ti

 

Lloro por ti


So?ando que lo nuestro tiene algun remedio


Lloro por ti


Es que no hay forma de olvidarme de tus besos


Por que no dejo de pensar cuanto te quiero


Lloro por ti

 

Lloro por ti


Lloro por ti


Lloro por ti


*********************
*******************
***********
برای تو گریه می کنم

 
من با اشتیاق وصف ناشدنی به تو نگاه کردم

 
در اطراف لبهای تو

 
داخل یکی از سیگار هات
 

بدون هیچگونه احساس خستگی انتظار می کشم
 

تو داری منو دور میندازی
 

. همه آرزوهام در کمترین زمان ) در یک نفس ( بر باد می روند )
 

و تو داری از آغوش من می گریزی
 

و زندگی من به هزاران تکه خرد شده

 
و من
 

من برای تو گریه می کنم
 

آرزو میکنم که یه راهی برای بازگشت ما پیدا بشه
 

من برای تو گریه میکنم
 

اینا همش به این خاطره که من نمیتونم بوسه هات رو فراموش کنم
 

من برای تو گریه میکنم
 

چونکه نمیتونم فراموش کنم که چقدر دوستت دارم
 

من برای تو گریه میکنم
 

ظاهر فریبنده
 

به همراه انعکاس نور ماه بر روی صورت تو
 

من در جاده پر پیچ و خم زندگی خود گمشده ام
 

من اسیر عشق تو شده ام ، زندانی تو
 

و تو همه این ها رو بی اثر کردی
 

جایی در گوشه دهانت که من رو آسوده خیال میکرد
 

و تو داری از آغوش من می گریزی
 

و زندگی من به هزاران تکه خرد شده
 

و من
 

من برای تو گریه می کنم

 
آرزو میکنم که یه راهی برای بازگشت ما پیدا بشه


من برای تو گریه میکنم
 

اینا همش به این خاطره که من نمیتونم بوسه هات رو فراموش کنم
 

من برای تو گریه میکنم
 

چونکه نمیتونم فراموش کنم که چقدر دوستت دارم
 

من برای تو گریه میکنم

 
و این بدین خاطره که من نمیتونم پایانی رو متصور بشم

 
و یه راهی برای باز کردن این گره ی محکم

و من


من برای تو گریه می کنم


آرزو میکنم که یه راهی برای بازگشت ما پیدا بشه


من برای تو گریه میکنم


اینا همش به این خاطره که من نمیتونم بوسه هات رو فراموش کنم


من برای تو گریه میکنم


چونکه نمیتونم فراموش کنم که چقدر دوستت دارم


من برای تو گریه میکنم

 

 
پنج شنبه 87 آذر 21

volvere باز خواهم گشت



hoy me dada cuenta
 امروز من دریافتم


por primeravez
برای اولین بار


que solo hay una como tu
که تنها یک نفر چون تو وجود دارد.

que solo hay una como tu
که تنها یک نفر چون تو وجود دارد.


ya lo vez
تو می بینی


que las cosas van cambiando
همه چیز تغییر می کند.


ayer queria estar solo
دیروز من در طلب تنها ماندن بودم .


y hoy te necesito a mi lado
و امروز به تو که در کنارم باشی محتاجم...


hoy lluvia entraba en mi ventana
امروز باران از ورای پنجره ام می کوفت


y tristemente repita
و من غمگینانه تکرار کردم:


que to davia me querias
که تو هنوزم دوستم داری!


ya lo se que me marche sin despedirme
من می دانم بدون وداع ترکت کردم.


pero tu recuerdo me seguia
اما یاد تو به دنبال من بود


por cada mar que yo cruzaba

از ورای هر اقیانوسی که می گذشتم...


volvere
باز خواهم گشت


por que yo te necesito
زیرا که نیازمند توام.

volvere
باز خواهم گشت


por que sin ti ya no respiro
زیرا بدون تو بیش از این توان نفس کشیدن ندارم.


volvere
باز خواهم گشت


por que se que tu me esperas
زیرا که می دانم تو در انتظار منی.


volvere
باز خواهم گشت


por que volver es lo que quiero
زیرا بازگشت همان چیزی است که من می خواهم.


volvere
باز خواهم گشت


por que yq no soy el mismo
زیرا که دیگر من همان انسان قبل نیستم.


hoy
امروز


me he mirado en el espejo
در اینه به خود نگریسته ام.


y he visto tanto vacia
و بسیار خلاء ها دیده ام.


y he visto tanta nostalgia
و بسیار اندوه ها دیده ام.


ya lo se
 من می دانم


que te deje desencantada
 که تو را ناخشنود رها کردم.


pero esta herida que he causado
اما این زخمی را که من معلول ان بودم


se que puede ser curada
و می دانم توان یافتن مرحمی را بر ان دارم.


تکرار بیت15و16و17و18و19و20و21و22و23و24

تکرار بیت 1و2و3و4

پنج شنبه 87 آذر 21

Todo lo que hago es por ti
Todo lo que tengo me lo has dado
Todas tus palabras son de amor
Mi unico refugio son tus brazons

Todos mis deseos son de ti
Todo en mi presente y mi pasado
Todo es lo que quiero es darte amor
Todo lo que se es que te amo

Nada me hacer ver mas que tu luz
Nada me cautiva como tu
Nadie me importa nadie mas

Y de repente me doy cuenta de que ya no estas
Y me estremece la agonia de no verte mas
Y en el silencio de la noche se hace immenso amor
Tu vacio

Y me revelo y te busco y no estas aqui
Pero me niego a convencerme de que te perdi
Te necesito demasiado no podre sufrir
Tu vacio

Todos mis recuerdos son de ti
Todo mi presente y mi pasado
Toda mi ilusion es verte reir
Y pasar las horas a tu lado

Nada me ha inspirado como tu
Nadie me dio tanto sin pedir
Nadie me ha querido nadie mas

Y de repente me doy cuenta de que ya no estas
Y me estremece la agonia de no verte mas
Y en el silencio de la noche se hace immenso amor
Tu vacio

Y me revelo y te busco y no estas aqui
Pero me niego a convencerme de que te perdi
Te necesito demasiado no podre sufrir
Tu vacio

Y te quisiera suplicar y no se donde ir
Para acabar con este absurdo y traerte a mi
Y en el abismo de tu ausencia solo encuentro amor
Tu vacio

************************
****************
***********

جای خالی تو



هر کاری که میکنم برای توست

تمام هستی من تو هستی که آن را هم تو به من داده ای

همه ی حرف های تو بوی عشق میدهند

تنها پناهگاه من آغوش توست


تمام علایق من به تو ختم میشوند

همه ی آن چیزی که در گذشته و حال داشته و دارم

من فقط میخواهم که عشقم را به تو عرضه کنم

فقط این را میدانم که ( تنها ) تو را دوست دارم


هیچ چیز مرا وادار نمیکند که جز پرتو تو را ببینم

هیچ چیز چون تو مرا اسیر خود نکرده است

هیچ کس ( جز تو ) برای من اهمیت ندارد ، هیچکس ...


من ( به خاطر یک غفلت ) ناگهان فهمیدم که دیگر تو اینجا نیستی

و این لرزش های جان فرسا به این خاطر ( در من ) ایجاد شده که دیگر نمیتوانم تو را ببینم ...

و در این سکوت شب  ( این درد ) به یک عشق بیکران تبدیل شده است

جای خالی تو ...


من ( جای خالی تو را ) در وجودم احساس میکنم و در پی تو میگردم اما تو اینجا نیستی!

اما من مانع از این می شوم تا خودم را متقاعد کنم که تو را از دست داده ام

من به شدت به تو نیاز دارم ، من نمیتوانم ( این رنج را ) تحمل کنم

جای خالی تو ...

همه ی خاطراتم به تو ختم می شوند

همه ی ( خاطرات ) حال و گذشته ام

در همه ی خیالاتم به دنبال خنده ی تو میگردم

و گذران ساعاتم در کنار تو ...


هیچ چیز به مانند تو بر من الهام نشده

هیچکس ( به مانند تو ) این همه چیز را بدون طلب چیز دیگری به من نداده است ...

هیچ کس ( به مانند تو ) مرا دوست نداشته است ، هیچ کس


من ( به خاطر یک غفلت ) ناگهان فهمیدم که تو دیگر اینجا نیستی

و این لرزش های جان فرسا به این خاطر ( در من ) ایجاد شده که دیگر نمیتوانم تو را ببینم

و در این سکوت شب  ( این درد ) به یک عشق بیکران تبدیل شده است

جای خالی تو ...


من ( جای خالی تو را ) در وجودم احساس میکنم و در پی تو میگردم اما تو اینجا نیستی

اما من مانع از این می شوم تا خودم را متقاعد کنم که تو را از دست داده ام

من به شدت به تو نیاز دارم ، من نمیتوانم ( این رنج را ) تحمل کنم

جای خالی تو


و من ( حتی ) مایلم که التماست کنم اما نمیدانم که به کجا باید بروم

برای پایان این پوچی و آوردنت به زندگی ام

و در ژرفای غیبت تو تمام آن چیزی که می یابم عشق است

جای خالی تو ...
پنج شنبه 87 آذر 21


mcuanto silencio en esta vieja habitacion

چه بسیار است سکوت در این اتاق کهنه.


desde que te fuiste de mi vida sigo esperando

از وقتی رفتی از زندگانیم من انتظار می کشم!


que el viento sople a mi favor

برای وزش بادی که مطلوبم باشد.


y que traiga de vuelta la pasion que se robo

و به همراه بیاورد شور و عشق ربوده شده ام را.


y cuantos momentos que vivimos tu y yo

چه بسیار است لحظاتی که ما کنار هم زندگی کردیم.


y quien lo diria que esto acabaria

و چه کسی می گفت این را پایانی خواهد بود(زندگیه من وتو)


pero sigo insistiendo que todo tiene solucion

اما من پافشاری خواهم کرد که هر چیزی راه حلی دارد.


hasta un ciego veria

حتی مردی نابینا هم می تواند ببیند


qur marcharte fue un error

که ترک من از سوی تو یک خطا بود.


por que tu eres solo para mi

زیرا که تو همه چیز منی!!


una mirada y ya cai

با یک نگاه و من در همانگاه


enamarado por primera vez

برای اولین بار عاشق شدم!


yo solo vivo para ti

من تنها برای تو زندگی می کنم.


desde el momento que te vi

از زمانی که تو را دیدم


enamarado por primera vez

برای اولین بار عاشق شدم!


cuantos promesas

چه بسیار است وعده و وعیدهایی


has quedado sin cumplir

که ناتمام رها گشته اند.


se han convertido en suenos sin un fin

همه ی انها رویاهایی شده اند بی پایان.


pero sigo insistiendo

اما من پافشاری خواهم کرد


que algun dia volveras

که تو روزی بر خواهی گشت.


y que traeras de vuelta nuestra felicidad

و با خود به همراه خواهی اورد سعادت و شادیمان را.

پنج شنبه 87 آذر 21

Hola viejo dime como estas

Los a?os pasan y no hemos vuelto a hablar

Y no quiero que te pienses

Que me he olvidado de ti

Yo por mi parte no puedo quejar

Trabajando como siempre igual

Aunque confieso que en mi vida

Hay mucha soledad

En el fondo tu y yo somos casi igual

Y me vuelvo loco solo con pensar

Quizas la vida nos separe cada dia mas

Quizas la vida nos aleje de la realidad

Quizas tu buscas un desierto y yo busco un mar

Quizas que gracias a la vida yo te quiero mas

Hola viejo dime como estas

Hay tantas cosas que te quiero explicar

Porque uno nunca sabe

Si ma?ana este aqui

A veces hemos ido marcha atras

Y la razon siempre querias llevar

Pero estoy cansado

No quiero discutir

En el fondo tu y yo somos casi igual

Y me vuelvo loco solo con pensar

Quizas la vida nos separe cada dia mas

Quizas la vida nos aleje de la realidad

Quizas tu buscas un desierto y yo busco un mar

Quizas que gracias a la vida yo te quiero mas

Quizas la vida nos separe cada dia mas

Quizas la vida nos aleje de la realidad

Quizas tu buscas un desierto y yo busco un mar

Quizas que gracias a la vida yo te quiero mas

Hola viejo dime como estas

Los a?os pasan y no hemos vuelto a hablar

Y no quiero que te pienses

Que me he olvidado de ti

 

*******************************
*********************
***************

 
سلام  پیرمرد من ! به من بگو که حالت چطوره
 

سالها گذشته و ما ( هیچ ) صحبتی با هم نکرده ایم
 

و من نمی خوام این رو متصور بشم
 

که فراموشت کرده ام
 

من نمی تونم از خودم شکایتی بکنم
 

مثل همیشه دارم ( سخت ) کار می کنم
 

اگر چه اعتراف میکنم که در زندگیم
 

خلاء های زیادی وجود داره
 

درست وعمیق که فکر میکنم می بینم ما تقریبا شرایطمون مثل همدیگه اس
 

و من دیوونه می شم وقتیکه فکر می کنم

 
شاید زندگی هر روز ما رو بیشتر از هم جدا می کنه
 

شاید زندگی ما رو از واقعیت جدا کرده
 

شاید تو دنبال یه بیابون میگردی و من به دنبال یه اقیانوسم
 

شاید باید زندگی رو به خاطر این الطاف شکر کنیم !

 
سلام  پیرمرد من ! به من بگو که حالت چطوره

 
چیزهای زیادی هست که من می خوام توضیح بدم
 

چونکه هیشکی نمیدونه
 

فردایی هست یا نه
 

گاهی اوقات ما گاهی به گذشته می کنیم
 

دلیلش اینه که تو همیشه خواستی که زنده بمونی
 

ولی من دیگه خسته شدم
 

من نمیخوام بحث دیگه ای بکنم
 

درست وعمیق که فکر میکنم می بینم ما تقریبا شرایطمون مثل همدیگه اس
 

و من دیوونه می شم وقتیکه فکر می کنم
 

شاید زندگی هر روز ما رو بیشتر از هم جدا می کنه

 
شاید زندگی ما رو از واقعیت جدا کرده

 
شاید تو دنبال یه بیابون میگردی و من به دنبال یه اقیانوسم
 

شاید باید زندگی رو به خاطر این الطاف شکر کنیم !

 
درست وعمیق که فکر میکنم می بینم ما تقریبا شرایطمون مثل همدیگه است
 

و من دیوونه می شم وقتیکه فکر می کنم
 

شاید زندگی هر روز ما رو بیشتر از هم جدا می کنه
 

شاید زندگی ما رو از واقعیت جدا کرده
 

شاید تو دنبال یه بیابون میگردی و من به دنبال یه اقیانوسم
 

شاید باید زندگی رو به خاطر این الطاف شکر کنیم !

 
سلام  پیرمرد من ! به من بگو که حالت چطوره
 

سالها گذشته و ما ( هیچ ) صحبتی با هم نکرده ایم


پنج شنبه 87 آذر 21

Han pasado quince dias y seis horas
Desde que te fuiste de mi vida
Llorro por la noche duermo por el dia
Desde que te fuiste de mi vida
Si supieras que sin ti yo no se ser feliz
Si supieras que sin ti yo no se sobrevivir
Ya nada me importa
Ni los sueٌos
Que parecen una estupidez
Si no estoy contigo para que? Siendo medio loco
Dando vueltas
Y te busco y no te puedo ver
Para que la vida? Para que?
Para que la vida…
Salgo por la calle, llamo a mis amigos
Dicen que te arranque de mi vida
Fui donde el doctor, me dio unos sedativos
Pero que tu quieres que te diga?
Que no hay forma, mira no, de romper esta cruz
Que por mas que quiera,
Ay Dios, nunca hay nadie como tu
Ya nada me importa
Ni los sueٌos
Que parecen una estupidez
Si no estoy contigo para que? Siendo medio loco
Dando vueltas
Y te busco y no te puedo ver
Para que la vida? Para que?
Dicen que es una obsesion
Esto que no tiene fin
Pero es que nada se compara a ti
Ya nada me importa
Ni los sueٌos
Que parecen una estupidez
Si no estoy contigo para que? Siendo medio loco
Dando vueltas
Y te busco y no te puedo ver
Para que la vida? Para que?
Para que la vida…

******************.
***************
**********

برای چی زندگی کنم ؟


پانزده روز و شش ساعت

از زمانی که ترکم کرده ای گذشته است

من تمام شب را گریه میکنم و تمام روز را میخوابم

از زمانی که از زندگی من رفته ای

کاش تو میدونستی که بدون تو نمیدونم چطور باید خوش باشم

کاش تو میدونستی که بدون تو نمیدونم چطور باید زنده بمونم

حالا دیگه هیچ چیز برام اهمیت نداره

حتی رویاهام

که به نظر احمقانه میاد

دلیل جدایی من و تو چی بود ؟

یک نوعی از دیوانگی

در ( وجود ) من موج میزنه

و من دنبال تو میگردم و پیدات نمیکنم

برای چی زندگی کنم ؟ برای چی ؟

برای چی زندگی کنم ...

من میرم توو خیابون ، با رفقام تماس میگیرم

اونا به من میگن که ( فکر ) تو رو از زندگیم بیرون کنم

من ( حتی ) پیش دکتر هم رفتم ، اون به من مقداری داروی تسکین دهنده داد

اما تو حالا از من چی میخوای که بهت بگم ؟

که دیگه هیچ راهی برام نمونده ، که هیچ راهی به نظرم نمیاد ، که نمیتونم خط بطلان روی این ( احساس ) بکشم

که بازم بیش از این میخوامت

 آه خدای من ، که اینجا هیچکسی مثل تو نیست ( عشق من )

حالا دیگه هیچ چیز برام اهمیت نداره

حتی رویاهام

که به نظر احمقانه میاد

دلیل جدایی من و تو چی بود ؟

یک نوعی از دیوانگی

در ( وجود ) من موج میزنه

و من دنبال تو میگردم و پیدات نمیکنم

برای چی زندگی کنم ؟ برای چی ؟

اونا میگن که این یه عقده ی روحیه ( یه وسواس فکری )

( چونکه ) پایانی بر این ( احساس ) نیست

اما ( من به اونا میگم که ) دلیلش اینه که تو با هیچ چیز قابل مقایسه نیستی

حالا دیگه هیچ چیز برام اهمیت نداره

حتی رویاهام

که به نظر احمقانه میاد

دلیل جدایی من و تو چی بود ؟

یک نوعی از دیوانگی

در ( وجود ) من موج میزنه

و من دنبال تو میگردم و پیدات نمیکنم

برای چی زندگی کنم ؟ برای چی ؟

برای چی زندگی کنم ...
پنج شنبه 87 آذر 21


Yo no soy aquel

Que tu te imaginabas

Yo no soy aquel

Que el mundo te ofrecio

En el que tu ciegamente confiabas

El hombre de tus sueٌos, ese no soy yo

Si alguna vez

Mirandote a los ojos

Yo te robe

Un trozo de ilusion

Te juro hoy que no quise hacerte daٌo

Y si he fallado en algo, te pido perdon

Mentiroso

Porque se que te he engaٌado

Para estar aqui a tu lado

Cuantas cosas una vez te prometi

Mentiroso

Pero es que te quiero tanto

Tu no te imaginas cuanto

Y de eso si que nunca te menti

Ay mentiroso

Yo no soy aquel

Que tu te imaginabas

Yo no soy aquel

Que el mundo te ofrecio

En el que tu ciegamente confiabas

El hombre de tus sueٌos, ese no soy yo

Si alguna vez

Mirandote a los ojos

Yo te robe

Un trozo de ilusion

Te juro hoy que no quise hacerte daٌo

Y si he fallado en algo, te pido perdon

Mentiroso

Porque se que te he engaٌado

Para estar aqui a tu lado

Cuantas cosas una vez te prometi

Mentiroso

Pero es que te quiero tanto

Tu no te imaginas cuanto

Y de eso si que nunca te menti

Ay mentiroso

Ay mentiroso

*********************
*****************
************


من آنی نیستم


که تو تصور میکردی
 

من آنی نیستم
 

که دنیا را به تو پیشنهاد داد
 

همانی که تو کورکورانه به او اعتماد کردی
 

مرد رویاهایت ، که ( آن شخص ) من نیستم
 

اگر یک دفعه
 

با نگاه به چشمانت
 

من دزدیدمت
 

با یک فریب کوچک
 

امروز قسم میخورم که قصد آزارت را نداشتم
 

و اگر من در ( انجام ) کارهایی  کوتاهی کردم ، از تو میخواهم که مرا ببخشی
 

دروغگو
 

چرا که میدانم که تو را فریفته ام
 

برای کنار تو بودن

 
چه چیزهایی را به تو وعده دادم
 

دروغگو
 

اما دلیلش این است که تو را بیش از حد دوستت دارم
 

تو نمیتوانی میزانش را تصور کنی
 

و به این دلیل است که من هیچگاه دروغ نگفته ام
 

آه دروغگو
 

من آنی نیستم
 

که تو تصور میکردی
 

من آنی نیستم

 
که دنیا را به تو پیشنهاد داد

 
همانی که تو کورکورانه به او اعتماد کردی
 

مرد رویاهایت ، که ( آن شخص ) من نیستم

 
اگر یک دفعه
 

با نگاه به چشمانت
 

من دزدیدمت
 

با یک فریب کوچک
 

امروز قسم میخورم که قصد آزارت را نداشتم
 

و اگر من در ( انجام ) کارهایی  کوتاهی کردم ، از تو میخواهم که مرا ببخشی
 
دروغگو
 

چرا که میدانم که تو را فریفته ام
 

برای کنار تو بودن
 

چه چیزهایی را به تو وعده دادم
 

دروغگو
 

اما دلیلش این است که تو را بیش از حد دوستت دارم
 

تو نمیتوانی میزانش را تصور کنی
 

و به این دلیل است که من هیچگاه دروغ نگفته ام
 

آه دروغگو
 

آه دروغگو
پنج شنبه 87 آذر 21

you


do you remember me

 
like, i remember you


do you spend your life

 going back in your mind to that time

 
cause i


i walk the streets alone


i hate being on my own


and everyone can see that


i really fell


and i"m going through hell

.
thinking about you with somebody else


somebody wants you


somebody needs you.


somebody dreams about you every single night


somebody cant breathe, without you its lonely


somebody hopes that one day you will see

 
that somebody"s me


that somebody"s me

 
yeaa

 
how

how did we go wrong


it was so good, and now its gone


and i pray at night, that our passing will cross


what we hide, isn"t lost


cause you are always driving in my thoughts


somebody wants you


somebody needs you


somebody dreams about you every single night
 

somebody can"t breathe, without you it"s lonely


somebody hopes that one day you"ll see

 
that somebody"s me

 
oh yeah

you will always be in my life


even if im not in your life


cause you"re in my memory

 
you, will you remember me

 
and before you set me free

 
oh listen please


somebody wants you


somebody needs you


somebody dreams about you every single night

 
somebody can"t breathe, without you it"s lonely
 

somebody hopes that someday you will see


that somebody"s me


that somebody"s me


that somebody"s me

 
that somebody"s me

 
oh yea

*************************
****************
************

تو ،


آیا تو من رو به یاد داری ؟
 

همون طور که من تو رو به خاطر میارم
 

آیا تو (هم مث من ) زندگیت رو با برگشت در ذهنت به اون دوره (خوب

 
 زندگی مون ) میگذرونی ؟
 

چونکه من
 

من به تنهایی توی این خیابون ها قدم میزنم
 

من از اینکه (تنها ) در خودم باشم متنفرم
 

و هر کسی میتونه این رو ببینه که
 

من واقعاً سقوط میکنم ( نابود میشوم )
 

و من در حال رفتن به میانه ی جهنم هستم
 

هر وقت که راجع به تو که با کسی دیگه ( ممکنه ) باشی
 

 فکر میکنم
 

یه کسی تو رو میخواد
 

یه کسی به تو نیاز داره
 

یه کسی توی همه ی شبای تنهاییش رویای تو رو میبینه
 

یه کسی نمیتونه نفس بکشه ( چرا که ) بدون تو تنهایی باهاشه
 

یه کسی امیدواره که یه روزی تو این رو بخوای بفهمی که
 

اون " یه کسی منم "
 

اون " یه کسی منم "
 

آره، چطور؟
 

چطور ما (مسیر) رو اشتباه رفتیم ؟
 

(همه چیز) خیلی خوب بود ، و حالا (همه اون ها) رفته اند
 

و من (حالا) هر شب دعا میکنم ، که گذشته ی ما برگرده

 
ما چه چیزی رو (از همدیگه) پنهون کردیم ،

 
(در هر صورت برای من) هیچ چیز عوض نشده
 

چرا که تو همیشه در افکار من هستی
 

یه کسی تو رو میخواد
 

یه کسی به تو نیاز داره
 

یه کسی توی همه ی شبای تنهاییش رویای تو رو میبینه
 

یه کسی نمیتونه نفس بکشه ( چرا که ) بدون تو تنهایی باهاشه
 

یه کسی امیدواره که یه روزی تو این رو بخوای بفهمی که
 

اون " یه کسی منم "
 

اون " یه کسی منم "
 

آه آره

 
تو همیشه در زندگی من هستی
 

حتی اگه من در زندگی تو نباشم
 

چونکه تو در خاطرات من هستی


تو ،
 

آیا تو مایلی که من رو به خاطر بیاری ؟
 

و قبل از اینکه من رو رها کنی
 

آه لطفاً گوش کن


یه کسی تو رو میخواد


یه کسی به تو نیاز داره
 

یه کسی توی همه ی شبای تنهاییش رویای تو رو میبینه
 

یه کسی نمیتونه نفس بکشه ( چرا که ) بدون تو تنهایی باهاشه
 

یه کسی امیدواره که یه روزی تو این رو بخوای بفهمی که
 

اون " یه کسی منم "
 

اون " یه کسی منم "
 

اون " یه کسی منم "
 

اون " یه کسی منم "
 

آه آره

 
پنج شنبه 87 آذر 21

The autumn leaves are falling

مثل برگای پاییزی دارن


Like tears from her eyes,

اشکای تو می ریزن


There"s no reason recalling,

نیازی به یاد آوری نیست


The pain you felt inside,

دردی که تو درون خودت احساس کردی


And I know you"re feeling like,

من می دونم که تو حسی شبیه به این داری که


You should run away, run away,

تو باید فرار کنی ، آره فرار کنی


And I know you"re wondering,

و من می دونم که تو متحیری که


Oh why you should stay,

چرا هنوز هم به من پایبندی


Why you should stay

چرا هنوز هم پایبندی


Oh Sweet, sweet Isabel,

آه "ایزابل" ناز و مهربون من


Just believe it will be alright,

فقط شرایط رو درک کن همه چیز درست می شه


Sweet, sweet Isabel,

"ایزابل" ناز و مهربون من


No, you don"t have to leave tonight

نه ، تو مجبور نیستی که به پای من بمونی


You feel that change is coming,

تو احساس می کنی که یه چیزایی داره عوض می شه


But you"re so afraid inside,

اما تو از درون بسیار آشفته ای ( ترس داری )


I know your heart will broken,

من می دونم که قلب تو


Oh way too many times,

بسیار شکسته خواهد شد


And i know you"re feeling like,

و من می دونم که تو متحیری که


You should run away, run away

تو باید فرار کنی ، آره فرار کنی



Oh Sweet, sweet Isabel,

آه "ایزابل" ناز و مهربون من


Just believe it will be alright,

فقط شرایط رو درک کن همه چیز درست می شه


Sweet, sweet Isabel,

"ایزابل" ناز و مهربون من


No, you don"t have to leave tonight,

نه ، تو مجبور نیستی که به پای من بمونی


You don"t have to leave tonight,

تو مجبور نیستی که به پای من بمونی


No, you don"t have to leave tonight,

نه ، تو مجبور نیستی که به پای من بمونی


No, you don"t have to leave tonight,
 
نه ، تو مجبور نیستی که به پای من بمونی


No, you don"t have to leave tonight,

نه ، تو مجبور نیستی که به پای من بمونی


Nooo, no you don"t

نه ، نه تو نباید


Oh Sweet, sweet Isabel,

آه "ایزابل" ناز و مهربون من


Just believe it will be alright,

فقط شرایط رو درک کن همه چیز درست می شه


Sweet, sweet Isabel,

"ایزابل" ناز و مهربون من


No, you don"t have to leave tonight

نه ، تو مجبور نیستی که به پای من بمونی



The autumn leaves are falling,

مثل برگای پاییزی دارن


Like tears from her eyes,

اشکای تو می ریزن


There"s no reason recalling,

نیازی به یاد آوری نیست


The pain you felt inside

دردی که تو درون خودت احساس کردی



 


پنج شنبه 87 آذر 21

Tonight i feel so cold and lonely,


And baby you"re so far away,


The space between us keeps on growing,


I wish that you could hear me when i say,


No, no, no, no, no, no, no,


Wish you could hear me say,


No, no, no, no, no, no, no



Oh I miss you, Oh I miss you,


Oh baby since you walked away,


Oh I miss you, Oh I miss you,


I miss you more and more each day



Now tell me do you think about me,


Cause i thing about you all the time,


A million miles just stand between us,


But i don"t wanna stop until you"re mine,


No, no, no, no, no, no, no,


Wish you could hear me say,


No, no, no, no, no, no, no



Oh I miss you, Oh I miss you,


Oh baby since you walked away


Oh I miss you, Oh I miss you,


I miss you more and more each day



Dale mamacita que la vida tiene ritmo,


Dale mamacita que la vida tiene ritmo,


Dale mamacita que la vida tiene ritmo,


Dale mamacita que la vida tiene ritmo



No, no, no, no, no, no, no,


Wish you could hear me say,


No, no, no, no, no, no, no



Oh I miss you, Oh I miss you,


Oh baby since you walked away,


Oh I miss you, Oh I miss you,


I miss you more and more each day



Oh I miss you, Oh I miss you,


Oh baby since you walked away,


Oh I miss you, Oh I miss you,


I miss you more and more each day,


I miss you more and more each day,


I miss you more and more each day,


I miss you more and more each day

 
*******************************
 *********************
*****************
فراق تو


امشب به شدت احساس سردی و تنهایی می کنم

و رفیق ، تو هم از من خیلی دوری

فاصله ی بین ما داره بیشتر وبیشتر میشه

ایکاش وقتیکه من دارم اینا رو به تو میگم صدامو بشنوی

نه ،نه ،نه ، نه ، نه ، نه ، نه ،

ایکاش صدای منو بشنوی

نه ،نه ،نه ، نه ، نه ، نه ، نه ،

آه من دلتنگ توام ،آه من دلتنگ توام

آه رفیق از وقتیکه تو از پیش من رفتی

آه من دلتنگ توام ،آه من دلتنگ توام

من هر روز بیش از روز قبل دلتنگت میشم

حالا به من بگو که آیا تو هم به من فکر میکنی

آخه من همیشه ( فقط ) به تو فکر می کنم

یک میلیون مایل بین ما فاصله هست

اما تا وقتی که تو مال من بشی من از حرکت باز نمی ایستم

نه ،نه ،نه ، نه ، نه ، نه ، نه ،

ایکاش صدای منو بشنوی

نه ،نه ،نه ، نه ، نه ، نه ، نه ،

آه من دلتنگ توام ،آه من دلتنگ توام

آه رفیق از وقتیکه تو از پیش من رفتی

آه من دلتنگ توام ،آه من دلتنگ توام

من هر روز بیش از روز قبل دلتنگت میشم

اسپانیایی

اسپانیایی

اسپانیایی

اسپانیایی

نه ،نه ،نه ، نه ، نه ، نه ، نه ،

ایکاش صدای منو بشنوی

نه ،نه ،نه ، نه ، نه ، نه ، نه ،

آه من دلتنگ توام ،آه من دلتنگ توام

آه رفیق از وقتیکه تو از پیش من رفتی

آه من دلتنگ توام ،آه من دلتنگ توام

من هر روز بیش از روز قبل دلتنگت میشم

آه من دلتنگ توام ،آه من دلتنگ توام

آه رفیق از وقتیکه تو از پیش من رفتی

آه من دلتنگ توام ،آه من دلتنگ توام

من هر روز بیش از روز قبل دلتنگت میشم

من هر روز بیش از روز قبل دلتنگت میشم

من هر روز بیش از روز قبل دلتنگت میشم

من هر روز بیش از روز قبل دلتنگت میشم

من هر روز بیش از روز قبل دلتنگت میشم



<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ